2shnam

2shnam

هرکه رسید،دشنامم داد!گویی تمام دیوارهای کوتاه دنیا دور من کشیده شده
2shnam

2shnam

هرکه رسید،دشنامم داد!گویی تمام دیوارهای کوتاه دنیا دور من کشیده شده

مثبت یا منفی!!!

 سلام دوستان خوبم؛الان ساعت 10:50شبه که دارم براتون مینویسم.از دوستانی که واسم کامنت میذارن و منو راهنمایی میکنن خیلی متشکرم.تو این پست میخوام یکی از خاطره هام رو براتون بنویسم،امیدوارم خوشتون بیاد...

ساعت 8:45 صبح،کلاس فلسفه،بازم استاد دیر کرده... 

بالاخره اومد،از ریختش بدم میاد.همیشه یه کت و شلوار سبز مسخره میپوشه،کیف دستیش رو گذاشت رو میز و شروع به صحبت کرد. 

-"سلام،خانم ها و آقایون از تاخیر پیش اومده واقعا متاسفم،خودتون که میدونید ترافیک خیلی سنگینه.خب امروز می خوام درباره فلسفه غربی ها بخصوص آمریکایی ها باهاتون صحبت کنم مثبت اندیشی!اونا ابتدا میگفتن به هر چی که فکر کنی بدستش میاری.دوست داری خونه داشته باشی؟دلت ماشین می خواد؟فقط کافیه بهش فکر کنی تا بالاخره بدستش بیاری." 

همه کلاس زدن زیر خنده 

-"بله واقعا خنده داره،خب زیاد با منطق جور در نمیاد به همین دلیل این فکرو کنار گذاشتن و بیشتر فلسفی حرف میزنن،که به نظر من هم منطقی تره.اونا میگن هر جوری که فکر کنی مثبت یا منفی همون برات اتفاق میفته پس بهتره که همیشه مثبت بیندیشیم.تو دوره و زمونه ما.. 

یهو پریدم تو حرفش و گفتم:"احمقانه ست!" 

رنگش پرید،آخه هرموقع اینجوری میپرم تو حرفش کلاس رو کلی بهم میریزم.بچه ها شروع کردن به همهمه کردن که استاد بلند گفت:"ساکت لطفا!رو به من کرد و گفت:"چیش احمقانه ست؟این خوبه که از دید مثبت به مسائل نگاه کنیم،زندگی راحت تر میشه." 

گفتم:"بله شاید،ولی تکلیف افکار منفیمون چی میشه؟اونا کجا میرن؟" 

چند لحظه کلاس کاملا ساکت شد،استاد رنگ به رخسارش نبود ،هیچ حرفی نمیزد. 

گفتم:"پس چرا ساکتیت؟چرا جوابمو نمیدین؟" 

گفت:"برو بیرون." 

گفتم:"تا جوابمو نگیرم جایی نمیرم،میتونید جوابمو ندین که با این کارتون یعنی هیچ چیز از وجود انسان نمیدونین ،ولی در این صورت شما باید از کلاس برید بیرون." 

سرشو انداخت پایین و رفت بیرون.میدونستم کجا میره،چند دقیقه بعد با مدیر دانشگاه وارد شد.تا آقای مدیر رو دیدم بلند شدم و رفتم بیرون. 

بهم گفت:"آخه من از دست تو چیکار کنم؟چرا با استادا اینجوری رفتار میکنی؟چرا همیشه باید نظم کلاسارو بهم بریزی؟تو کی میخوای آدم بشی؟" 

گفتم:"من که کاری نکردم آقای مدیر،فقط یه سوال پرسیدم .این استادای شما هستند که نمیتونن جواب منو بدن اونوقت شما منو سرزنش می کنید؟بهتره به فکر آدم کردن استادای خودتون باشید نه من!" 

بیچاره آقای مدیر یه سر تکون داد و رفت،باز من موندمو کتابخونه دانشگاه...  

اینم از کلاس فلسفه اینم از استادان با سواد مملکت.میگه به چیزای مثبت فکر کن تا مثبت بشه!آخه مگه میشه؟کیو میخوای گول بزنی؟ 

بله میشه همیشه نیمه پر لیوانو نگاه کرد ولی نیمه خالیش چی میشه؟میشه همیشه مثبت فکر کرد ولی افکار منفیمون چی میشه؟مثلا اگه عصبانی شدیم سرکوبش میکنیم ومیخندیم،ولی در واقع فقط داریم نقش بازی میکنیم داریم خودمونو گول میزنیم.انسان تو زندگیش با هزاران احساس منفی روبرو میشه،میتونه به همشون پشت کنه ولی آیا اونا هم بهش پشت می کنن؟تمام اینا توی ناخودآگاه ذهنمون انبار میشن و بالاخری ی روز سر باز میزنن و اونوقته که دیگه کاری از دستمون بر نمیاد. 

انتخاب نکنید که چی مثبته یا چی منفی،بذارید اونا شما رو انتخاب کنن.اینجوری هر لحظه از زندگیتون تازه و نو میشه،هر چیزی زیبایی خودش رو داره بذارید رفتار از وجودتون سرچشمه بگیره نه از فکرتون...

نظرات 9 + ارسال نظر
میناخانم چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 17:14 http://shahbazi73.persianblog.ir

سلام من مشکل یا خواسته ای ک پیش میادبرام کاری ب مثبت منفیش ندارم فقط دنبال حلش میگردم درمورد استادا هم بگم خوب گفتی منم این بلاهازیادسرم اومده سوالمو ج ندادن

ساره چهارشنبه 4 دی 1392 ساعت 19:54 http://sokootshab.blogfa.com

سلامممممممممم
وب زیبایی دارین و به از این بابت بهتون تبریک میگم
خوشحال میشم به منم سر بزنین

حتما سر میزنم

dr.leila دوشنبه 2 دی 1392 ساعت 23:51 http://drleila.persianblog.ir

Post های وبلاگت عالی هستن لذت می برم وقتی می خونمشون. این خاطره واقعی هس؟ چه دل وجیگری داری!

ممنون دوست من بله واقعیه

alek سه‌شنبه 19 آذر 1392 ساعت 18:59 http://nevergone.mihanblog.com/

نه اشتباه فکر می کنی

تو انی هستی که می اندیشی . باید مثبت فکر کنی و مثبت اتفاق می افته . اگه توی دلت برا بدست اوردن یک چیز یک درصد احتمال بدست اوردنش رو نداشته باشی همون اتفاق می افته.یعنی بدسش نمیاری
تو بدن انسان 7 تا چاکراه وجود داره که بصورت متافیزیک عمل میکنه . ہوارد جزییات نشم کتاب راز و رمز های موفقیت رو بخون نویسنده امید دین پرست ان تو توضیح داده )

من این کتاب رو الان 20 روز میشه خوندم واقعا میگم تغییر رو با توجه به نوع فکر کردن تنها فکر کردن دیدم الان هم میگم واقعا به جمله تو انی هستی که می اندیشی ایمان دارم .

غم و شادی دست انسانه مث درس خوندن یا می خونی یا نه . یا تصمیم میگیری شاد باشی یا غمگین

با تمام احترامی که برات قائلم ،لطفا کمی درباره کتاب هایی که میخونی تحقیق کن

sara پنج‌شنبه 14 آذر 1392 ساعت 20:31 http://www.100saltanhayi.persianblog.ir

ما مثل دفترهای قدیمی کاهی بودیم
دو به دو به هم چسبیده
هر کداممان را که میکندند
آن یکی هم بیرون میزد از زندگی
حالا سیمی مان کردند
که با رفتن دیگری
کک مان هم نگزد

مژده چهارشنبه 13 آذر 1392 ساعت 22:35 http://boshra1366.peraianblog.ir

وبلاگ شما هم خیلی خوبه.اون وبلاگ مدل لباسم برای خانوماست.اما این یکی عمومیه!تشریف بیارین اگه دوست داشتین

mozhgan چهارشنبه 13 آذر 1392 ساعت 11:29 http://tanhaaa22.persianblog.ir

سلام وحید عزیز
من انرژی و مثبت و منفی بهم ثابت شده و کاملا قبولش دارم و رفتار و فکر رو نمیشه از هم جدا کرد چون از هم تاثیر میگیرند خوب فک کنی متوجه میشی.

بله بعضی وقتا راهکار خوبیه ولی همیشه نمیشه ازش استفاده کرد بالاخره این افکار منفی خودشونو نشون میدن تا آخر عمر نمیشه فقط با اندیشیدن به چیزای مثبت از افکار منفی خلاص شد...

مطهره چهارشنبه 13 آذر 1392 ساعت 09:46 http://golhamishebahar1.persianblog.ir/

سلام.ممنونم از حضورتون.دنیا همینجوری است زمانی مثبت اندیشی هستیم و زمانی منفی.اگه مثبت اندیشی باشیم خیلی بهتره و افکار منفی هم به لطف خدا کم کم از بین میره و وقتی افکار منفی میاد سراغمون برامون سخت است که اونها رو دور کنیم از خودمون.پس صبور باشیم.دنیا همینجوری است.ما بنده آزاده خدایم

بهتره سعی کنیم افکارمون رو دور بریزیم نه اینکه به مثبت یا منفی بودنشون فکر کنیم،درضمن تا خودت نخوای لطف خدا هیچ تاثیری نخواهد داشت...

M_Kh چهارشنبه 13 آذر 1392 ساعت 00:32 http://tsi.persianblog.ir

ممنون از حضورتون.
به نظرم اگر انسان به چیزای مثبت فکر کنه همونا رو به دست میاره. برای من که تقریبا اینجوری بوده، اما وقتی که یه مدت دست از فکر کردن برداره یا چیزی که میخاد رو به دست نیاره احساس شکست میکنه و سر خورده میشه.

فقط توهمات

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.